سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، جوان توبه کار را دوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
آوای مرده
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
باید بری...

امید _رسپینا :: پنج شنبه 85/11/26 ساعت 12:30 صبح

تو که تنها نمی مونی

                            من تنها رو دعا کن !

                                                               &&&

باید بری !!!

 

* بهت می گم رفتارت خیلی بچه گانه ست !

- نمیتونم جور دیگه ای باشم !

* بابا تو خیلی ساده ای ! چرا نمی خوای باور کنی همه چیز اونجوری نیست که تو دوست داری ببینی !

تو که تنها نمی مونی

                            من تنها رو دعا کن !

                                                               &&&

باید بری !!!

 

* بهت می گم رفتارت خیلی بچه گانه ست !

- نمیتونم جور دیگه ای باشم !

* بابا تو خیلی ساده ای ! چرا نمی خوای باور کنی همه چیز اونجوری نیست که تو دوست داری ببینی !

- دست خودم نیست به خدا ! دوست دارم همه چی مثل اونی باشه که من هستم یا دوست دارم !

* اما اینجوری که نمیشه ! دنیای تو خیلی کوچیکتر از دنیای واقعیه !

- دنیای واقعی ؟؟؟ رو این همه زشتی و پستی میشه اسم واقعیت رو گذاشت ؟ من نمی خوام این دنیای واقعی رو حس کنم ! خدا میگه دنیا هم زیبایی داره اما اینجا ... نه ! دنیای من قشنگتره !

* واسه همینه که انقدر دلگیری ! تو نمی خوای به این واقعیت عادت کنی ! همه مثل تو نیستن که انقدر ساده با خدا حرف بزنن ٬ انقدر ساده به کسی دل ببندن ٬ انقدر راحت حرف دلشون رو بزنن ! به این میگن دیوونگی !

- آره من دیوونم ! من که همیشه گفتم ! اگه عاقلی یعنی این ٬ هیچ وقت نمی خوام عاقل باشم ...

                                                              &&&

* چرا فکر می کنی اونم تو رو دوست داره ؟؟؟ قرار نیست هرکسی که باهات صمیمی میشه فکر کنی که بهت علاقه داره !

- مگه من گفتم اونم منو دوست داره ؟؟؟

* آخه اینجور که تو بهش علاقه داری آدم فکر می کنه که اونم با خبره و بهت علاقه داره !

- نه اون هیچی نمیدونه !

* آخرش چی ؟ بالاخره که باید بفهمه تا بهت جواب بده !

- آره می فهمه ! تو که میدونی من راحت حرفمو می زنم !

* اما اون که تو رو کامل نمیشناسه ! اصلا نمیدونه تو کی هستی و چند سالته و چه اخلاقی داری !

- آره نمیدونه ! منم نمیدونم اون چند سالشه !

* پس چی میگی ؟ چه جوری انقدر بهش علاقه داری ؟؟؟

- من هیچ وقت از چیزایی که تو قلبم هستن سوال نکردم واسه چی اونجا هستن !!! چون میدونم در قلبم به روی هر چیزی باز نیست ! دوست داشتن یه حسه ! من اگه به چیزی علاقه پیدا کنم معلومه که اول حسش کردم و باورش کردم !

* اما اینجوری نمیشه ! تو باید قبول کنی که تو این زمونه هیچ کس  این علاقه رو باور نمی کنه ! یا بهت می گن دروغ می گی یا میگن بچه گانه فکر می کنی ! چون ندیده و نشناخته نمیشه به کسی علاقه مند شد !

- آره راست میگی ! تو این زمونه هیچ کس باور نمی کنه ! اما من دیگه خسته شدم آدما رو از روی نقابی که رو صورتشون دارن بشناسم و باور کنم ! هیچ چی زشت تر از این نیست که ظاهر کسی زیبا و باطنش زشت باشه !

* اما باطنش رو چی ؟ تو هنوز کامل نشناختیش !

- منم نگفتم که شناختمش ! اما واسه شناختن باید فرصتی باشه ! من میگم آدما بهتره با شناخت یه زندگی رو شروع کنن تا نشناخته سراغ هم برن ! واسه شناخت هم باید ریسک کرد !

* تو این رو خوب میدونی که اون از این دوستی ها خوشش نمیاد ! پس چه جوری می خوای فرصتی پیدا کنی ؟

- آره میدونم ! اون فکر می کنه که منم مثل بقیه دنبال این نوع دوستی ها هستم ! فکر می کنه هدفم از این دوستی های کوتاه مدته ! اصلا فکر می کنه علاقه نیست ٬ هوسه !!! اما کاش می دونست من مثل بقیه نیستم !من اونو واسه همیشه می خوام ! می خوام همیشه کنارم باشه ! منم واسه خودم اعتقاداتی دارم ! منم ...

* واسه همینه که همیشه تنهایی ! اینجا واسه این چیزا تره هم خرد نمی کنن ! هیچ کس تو رو باور نمی کنه ! میدونم آخر سر صدای شکستن دلت میاد ! نذار بشکنه ! تو باید ...

- دلم ؟!! کاش هیچ وقت قلبی نداشتم ! کاش اونم سیاه بود و به این دنیا عادت می کرد ! ...

* پس برو ! واسه همینه که می گم باید بری ! بذار اونم به زندگیش برسه ! شاید هیچ وقت بهت علاقه نداشته ! شاید خواسته فقط دوستت باشه ! یه دوستی ساده ! برو و فراموشش کن !

- آره شاید دوستم نداره ! شاید واقعا بچه گانه فکر کردم ! اما اگر غیر از این بود به علاقم شک می کردم ! هیچ دوره ای مثل بچگی پاک و با صداقت نیست ! واسه همین دوست دارم همیشه بچه باشم ! اما راست میگی ! اگر واقعا علاقه ای هست باید برم ! برم تا لااقل به زندگی اون لطمه ای نزنم ! این احساس یه طرفه ست !

* آره یه طرفه ست ...

- اما ...

- اما پس من چی ؟!! من که احساسم پاکه ! با دلم چیکار کنم ؟

* تو که عادت کردی از خودت بگذری ! تو باید بگذری ! بخاطر اون ! میدونم از دلت پاک نمیشه ٬ بذار تو دلت بمونه اما دیگه به روش نیار ! بذار فکر کنه که همه چی تموم شده ! بذار آرامش زندگیش برقرار بمونه ! تو هم خدایی داری ! شاید حکمت خدا اینه ! ...

- خدا ؟!! دیگه خجالت می کشم حتی اسمش رو صدا کنم ! خیلی اذیتش کردم و می کنم ! اما آخه تا کی باید از خودم بگذرم ؟ فکر می کنی دلم چقدر طاقت داره ؟ دیگه داره می میره ! خوب اونم ... آره منم خدایی دارم ! همیشه حکمت خدا این بوده خوب بازم حکمت خدا اینه ! راست میگی باید برم ! سفر تنها راهی که مونده ! شاید سفر رهایی از درد و غصه ست ! خیلی سخته ! اما فکر کنم تنها راهی که مونده ! باید برم ...

 

 ***** به خواهش یکی از دوستان اما واسه ی خودم و دوستانم و(نجمه) دوستی که ازم کمک خواسته بود ... راه حلی واسه مشکلش پیدا نکردم اما تونستم این نوشته رو براش بنویسم ... البته با یه کم الهام از یکی دیگه از نوشته های قبلیم از مجموعه ی" با خودم بودم نه با تو "(قابل توجه بچه های د. ا. و. ش) ... خدا کنه لااقل مشکل اون حل بشه ...

 


نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تعطیل !
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
آوای مرده
امید _رسپینا
** فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم ** چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست...ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست... ا.م.ی.د
Link to Us!

آوای مرده

Hit
مجوع بازدیدها: 154116 بازدید

امروز: 25 بازدید

دیروز: 45 بازدید

Archive


یادگاری های 84
مرداد نامه 85
شهریور نامه 85
مهر نامه 85
ابان نامه 85
اذر نامه 85
دی نامه 85
بهمن نامه 85
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
تابستان 1385

links
آوای بارون
خدا اینجاست
غریبه ی مهربون
دخترونه
مکتوب
ام بلاگ
تنهایی های من
دوست داشتنی
خلوت خیال
آوای آرزو
کیمیاگر عشق
تولدی دوباره
حصار عشق
بغض باران
در قلمرو دل
نازدختر
دنیاییان نامرد
برزخ تنهایی
خلوتگاه یک عاشق
شادی
جوون ایرونی

My music

Submit mail