سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه حکیمی برای رهنمایی نیافت، هلاگ گشت . [امام زین العابدین علیه السلام]
آوای مرده
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
تو بی نهایت شب

امید _رسپینا :: یکشنبه 84/7/24 ساعت 11:34 عصر

تو بی نهایت شب

وقتی چشات می خندید

چشمای خیره من

اندوهتو نمی دید

چرا غریبه بودم

با غربت نگاهت

تصویرمو ندیدم

تو چشم بی گناهت

کاشکی برای قلبت

یه آسمون می ساختم

روح بزرگ تو رو

چرا نمی شناختم

آیینه گریه می کرد

وقتی تو رو شکستم

ستاره پشت در بود

وقتی درا رو بستم

   ***

تو بودی و سکوت و آه

دستای سرد پاییز

باغچه رو زیر و رو می کرد

برگای زرد پاییز

حالا من غریبه

دنبال تو می گردم

با قلب آسمونیت

کمک کن تا برگردم


نوشته های دیگران()

عشق

امید _رسپینا :: پنج شنبه 84/7/7 ساعت 11:54 عصر

کاش می شد عشق را فریاد زد

کاش می شد عشق را در حنجره زندگی

با صدای خاطرات فریاد زد

به راستی ای خدا

تنها واژه ای که آفریدی عشق بود

وچه مظلومست یگانه آفریده واژه گانت

پس چه زیبا می شد مظلومیتش را داد زد

خدایا عشق را ارزش بده

که پستی روزگار آن را فرا گرفته


نوشته های دیگران()

...

امید _رسپینا :: جمعه 84/7/1 ساعت 12:12 صبح

بدون شرح


نوشته های دیگران()

رفت

امید _رسپینا :: جمعه 84/6/25 ساعت 12:27 صبح

رفت ...

به چیزی که می خواست رسید !!!

با خود این شعر سهراب رو زمزمه می کرد:

بوی هجرت می آید

باید امشب بروم

حرفی از جنس زمان نشنیدم

هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود

من به اندازه یک ابر دلم می گیرد

باید امشب بروم

باید امشب چمدانی را

که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم

و به سمتی بروم

رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند.

 

 

 


نوشته های دیگران()

زندگی

امید _رسپینا :: پنج شنبه 84/6/17 ساعت 11:58 عصر

زندگی شاید

ریسمانی است که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد

زندگی شاید آن لحظه مسدودی ست

که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد

آه ...

سهم من این است

سهم من این است

سهم من

آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد

سهم من پایین رفتن از یک پله متروک است

و در اندوه صدایی جان دادن که به من می گوید :

دستهایت را دوست دارم.

                     * فروغ *


نوشته های دیگران()

یه اظهار نظر جالب

امید _رسپینا :: چهارشنبه 84/6/9 ساعت 1:2 صبح

مدیر کل بهداشت و درمان سازمان زندانها طی یک خبر کاملا شگفت انگیز اعلام کرده :((70درصد مواد مخدر از طریق زندانیان وارد زندان می شود .))

یه بار که خبر رو می خونم چند بار میخونم !!! زیاد کار سخت انجام نمیدم و بعد یه کم فکر کردن چند تا سؤال میاد تو ذهنم :

1-آیا مواد مخدر به لحاط فیزیکی قابلیت روح شدن دارد که در فرآیند انتقال دیدی نمی شه؟

2-آیا منظور از زندانیان همون زندانبان است؟

3-آیا زندان جایی است که به راحتی می شود از آن خارج شد یا به آن وارد شد؟

4-آن 30 درصد بقیه از چه راهی وارد می شود؟

5_عجب!!!

 


نوشته های دیگران()

یه اظهار نظر جالب

امید _رسپینا :: چهارشنبه 84/6/9 ساعت 1:1 صبح

مدیر کل بهداشت و درمان سازمان زندانها طی یک خبر کاملا شگفت انگیز اعلام کرده :((70درصد مواد مخدر از طریق زندانیان وارد زندان می شود .))

یه بار که خبر رو می خونم چند بار میخونم !!! زیاد کار سخت انجام نمیدم و بعد یه کم فکر کردن چند تا سؤال میاد تو ذهنم :

1-آیا مواد مخدر به لحاط فیزیکی قابلیت روح شدن دارد که در فرآیند انتقال دیدی نمی شه؟

2-آیا منظور از زندانیان همون زندانبان است؟

3-آیا زندان جایی است که به راحتی می شود از آن خارج شد یا به آ وارد شد؟

4-آن 30 درصد بقیه از چه راهی وارد می شود؟

5_عجب!!!

 


نوشته های دیگران()

یه اظهار نظر جالب

امید _رسپینا :: چهارشنبه 84/6/9 ساعت 1:1 صبح

مدیر کل بهداشت و درمان سازمان زندانها طی یک خبر کاملا شگفت انگیز اعلام کرده :((70درصد مواد مخدر از طریق زندانیان وارد زندان می شود .))

یه بار که خبر رو می خونم چند بار میخونم !!! زیاد کار سخت انجام نمیدم و بعد یه کم فکر کردن چند تا سؤال میاد تو ذهنم :

1-آیا مواد مخدر به لحاط فیزیکی قابلیت روح شدن دارد که در فرآیند انتقال دیدی نمی شه؟

2-آیا منظور از زندانیان همون زندانبان است؟

3-آیا زندان جایی است که به راحتی می شود از آن خارج شد یا به آن وارد شد؟

4-آن 30 درصد بقیه از چه راهی وارد می شود؟

5_عجب!!!

 


نوشته های دیگران()

بابا علی

امید _رسپینا :: جمعه 84/5/28 ساعت 12:14 صبح

پدر معنای واژه زندگی

خستگی بر دوشهایت جاریست

اندوه زندگی چین های پیشانی ات را عمق بخشیده

تو را چه باید معنا کنم؟ چگونه تو را وصف کنم؟

چقدرسخت است این همه مهربانیت رادرنوشته هایم پاسخ دهم.

...

چرا بهشت فقط زیر پای مادران است مگر تو چه کم گذاشتی؟

مگر وقتی در نوجوانی مادرم را بدست مهربان خدا سپردم تو هم

نقش پدر و هم نقش مادر را در زندگی برایم بازی نکردی.

پس تو چگونه توانستی بهترین پدر وبهترین مادر برایم باشی .

دستهای خسته ات را می بوسم دستهای نوازشگر گرم تو را که

هنوزم وقتی نوازشم می کنی بهترین لحظه های زندگی را به

من هدیه می کنی.

پس بهشت وعده داده شده خدای مهربان کمترین پاداشی

است که برای جبران این همه مهربانی لایق باشه.

پدرم علی روزت مبارک .

 


نوشته های دیگران()

علی

امید _رسپینا :: پنج شنبه 84/5/27 ساعت 11:38 عصر

 

ای کاروان من دزد شب رو نیستم

من پهلوان عالمم تیغ رویارو زنم

بر قدسیان آسمان من هر شبی یاهو زنم

...

میلاد تک ستاره آسمان عاشقی حضرت علی بر همه عزیزان صمیمانه مبارک .

 

 


نوشته های دیگران()

<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تعطیل !
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
آوای مرده
امید _رسپینا
** فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم ** چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست...ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست... ا.م.ی.د
Link to Us!

آوای مرده

Hit
مجوع بازدیدها: 154117 بازدید

امروز: 26 بازدید

دیروز: 45 بازدید

Archive


یادگاری های 84
مرداد نامه 85
شهریور نامه 85
مهر نامه 85
ابان نامه 85
اذر نامه 85
دی نامه 85
بهمن نامه 85
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
تابستان 1385

links
آوای بارون
خدا اینجاست
غریبه ی مهربون
دخترونه
مکتوب
ام بلاگ
تنهایی های من
دوست داشتنی
خلوت خیال
آوای آرزو
کیمیاگر عشق
تولدی دوباره
حصار عشق
بغض باران
در قلمرو دل
نازدختر
دنیاییان نامرد
برزخ تنهایی
خلوتگاه یک عاشق
شادی
جوون ایرونی

My music

Submit mail