امید _رسپینا :: دوشنبه 86/4/25 ساعت 11:49 عصر
سپیده بودی واسه من
واسه شب و ستاره ها
رفتی ولی موندی هنوز
تو دفتر خاطره ها
هنوز توی اتاق من
عطر تو رو حس میشه کرد
جای تو خالی ومنم
همه وجودم شده درد
حالا دیگه ترانه هام
ترانه ی بی کسیه
حالا دیگه شبای من
شبهای دلواپسیه
نمی دونم چرا دلت
از دل من جدا شده
رفتی و کار هر شبم
گریه ی بی صدا شده
کاشکی فقط یه روز بیای
واسه یه لحظه دیدنت
منتظرن چشمای من
منتظر رسیدنت
وقتی تو بودی آسمون
برام پراز ستاره بود
اومدنت برای من
یه فرصت دوباره بود
رفتی نمی دونم چرا
دادی منو به بی کسی
هیشکی مثل من نمیشه
یه روز به حرفم میرسی
یه روز میشه دل خودت
بشه گرفتار کسی
هنوز به یاد اون روزا
منتظرم تا که بیای
*** تقدیم به روزنه ی امید ...
تنهاترین روزنه ی امید بار سفر بست ...
نوشته های دیگران()
تعطیل ![عناوین آرشیوشده]
یادگاری های 84مرداد نامه 85شهریور نامه 85مهر نامه 85ابان نامه 85اذر نامه 85دی نامه 85بهمن نامه 85تابستان 1387بهار 1387زمستان 1386پاییز 1386تابستان 1386بهار 1386زمستان 1385تابستان 1385