امید _رسپینا ::
دوشنبه 86/2/10 ساعت 11:37 عصر
" به نام آنکه اگر حکم کند همه محکومیم "
دلم می خواست بر با ل زمانه
بکشم دل به سوی بی کرانه
بکوبم خانه ی داد خداوند
بگیرم دامنش را بی بهانه
***
آن خطاط سه گونه خط نوشتی
یکی او خواندی و لا غیر
یکی را هم او خواندی ٬ هم غیر
یکی نه او خواندی نه غیر او
« شمس تبریزی »
مرا بخوان ٬ مرا بخوان
که خط سوم توام
گم شده در عرصه ی خویش
از ابدم یا ازلم
ای تو همیشه ٬ همه جا
من به کجا رسیده ام
اسیر لعنتم هنوز
یا به خدا رسیده ام
چرا هر آنچه داشتم
یکی یکی خراب شد
چرا حدیث بودنم
سوال بی جواب شد
قفل معما شده ام
کلید آن به دست کیست ؟
ای که مرا نوشته ای
نخوانده ماندنم زچیست ؟
***
نقاب از چهره ام بردار
به آیینه نشانم ده
سکوتم بدتر از مرگ است
بمیرانم زبانم ده
نوشته های دیگران()