امید _رسپینا ::
جمعه 85/10/22 ساعت 12:21 صبح
تقدیم به زیر قدمهایش و تو که عاشقانه منتظرش هستی :
دو سه روز که دلم بدجوری هواتو کرده
باز دوباره هوس گرمی نگاتو کرده
چند شب که باز دوباره
تو به خوابم نمی یای
تو سراغ این دل
خونه خرابم نمی یای
هر جمعه دارم من با خودم می گم که امروز تو می یای
اما وقتی که دیگه غروب میشه دلم میدونه نمی یای
هر غروب جمعه من
با یه سبد یاس پرپر
می شینم منتظرت
تا تو بیایی از سفر
تو بیایی از سفر
ای من به فدای قامت رعنات و اون سبز قبات
بیا دلگیر دیگه بدون تو حالا این جمعه شبات
تو بیا که توی دنیا
قحطی مهر و عاطفست
واسه عاشقانه دنیا
عاشقی یه خاطرست ...
٭ آقا جون چشامو نذر نگاهت می کنم
- همه ی آزوم اینه که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی ...
- فدای جمعه های منتظرت ٬دیگه عمری نمونده ها آقا جون ...
- به خوبا سر می زنی مگه ما بدا دل نداریم ...
- یا صاحب امید هنوزم منتظرم !
نوشته های دیگران()