امید _رسپینا ::
شنبه 85/10/9 ساعت 11:58 صبح
دوست نداشتم این حرفا رو بگم اما مجبورم می کنن !!! حالا یه خواهش می کنم فقط همین :
دوستان عزیزی که حدود یه هفته ست میاید تو این وبلاگ و حرفای عاشقونه از خودتون در می کنید اونم با اسم من و با الفاظ خاص و به صورت عمومی!!! خواهشا اگه قصد خاصی دارید باور کنید به خواستتون نمی رسید ... این امیدی که شماها می خواید خرابش کنید خیلی وقته که خراب شده و تعمیر شدنی هم نیست ! باور کنید حتی تو طرح خودروهای فرسوده هم نمی تونه شرکت کنه پس این دفعه رو ازتون خواهش می کنم که دست از سرش بردارید چون دفعه ی بعد خواهشی وجود نداره و کلا ادبیات من عوض میشه !!! اگر با من مشکلی دارید لطفا به خودم بگید شاید حل بشه اما وبلاگ من و آبروی وبلاگ من اصلا جای مناسبی برای حل مشکلتون نیست ...
من واسه ی تنهایی که دارم خیلی احترام قائلم و هیچ وقتم سختی تنهاییم رو به هوس نفروختم و دوست ندارم که این تنهایی با تموم سختی اش با تهمت همراه بشه ...
هیچ گلایه ای ندارم اما یادتون باشه منم خدایی دارم ها...
نوشته های دیگران()