امید _رسپینا ::
چهارشنبه 85/9/29 ساعت 11:58 عصر
ناصر هم رفت ...
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه ی کفش فرارو ور کشید
آستین همت رو بالا زد و رفت
...
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودشو تو مرده ها جا زد و رفت
...
ناصر هم خودشو تو مرده ها جا زد و رفت ...
ناصریا
عشق تو حق بود ولی دنیا پر ناحق اما رفتن تنها چاره نبود...
کاش نمی شنیدم ...کاش یلدایی نبود تا این آذر هر چه زودتر تموم بشه ...
خدایش بیامرزد...
نوشته های دیگران()