امید _رسپینا ::
شنبه 85/9/11 ساعت 1:37 صبح
رازقی پرپر شد...
دلم از تاریکی ها خسته شده
همه ی درها به روم بسته شده ...
وقتی از مانی (رهنما) خواستم روی عکس استاد نوشته ای بنویسد نوشت :
من از این زندگی مسخره هیچی نمیدونم ...
گفت بابک بیات رو بخاطر آهنگاش دوست نداشت بلکه به خاطر خودش دوست داشت ...
و استاد بیات روی شونه های احساسات عاشقانش در خاک آرمید .دیگر نت ها
نمی خوانند چون مرگ موسیقی صدا را با خود برد ...
اما آیین چراغ خاموشی نیست...
نوشته های دیگران()