امید _رسپینا :: سه شنبه 84/4/21 ساعت 1:7 صبح
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی روی خندان تو را
کاشکی می دیدم.
شانه بالا زدنت را
بی قید
و تکان دادن دستت که
مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر را که
عجیب ! عاقبت مرد؟
افسوس !
کاشکی می دیدم !
من به خود می گویم :
« چه کسی باور کرد جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد ؟»
«««حمید مصدق»»»
نوشته های دیگران()
تعطیل ![عناوین آرشیوشده]
یادگاری های 84مرداد نامه 85شهریور نامه 85مهر نامه 85ابان نامه 85اذر نامه 85دی نامه 85بهمن نامه 85تابستان 1387بهار 1387زمستان 1386پاییز 1386تابستان 1386بهار 1386زمستان 1385تابستان 1385