از پرنده ها ...
قناريا وقتي تو قفسن سه جورن...يه جورشون تاوقتي تو قفسن پروازو تمريت مي کنن واسه يه لحظه
يه لحظه که در قفس باز بمونه و بتونن بيرون بپرن يه طوري بپرن که دس هيشکي بشون نرسه ...
تمومه عمرشونو توقفس با حسرت همين يه روز مي پرن يا به آرزوشون ميرسن يا....
يه جور ديگه از قناريا وقتي توقفسن يه گوشه کز مي کنن اونقدي مي پرن که آب و دونه اي بخورن
تا از گرسنگي نميرن ...پرواز تو بالاي خشگلشون خشکيده...مرده...اونا اگه در قفس باز بمونه
خيلي بتونن بپرن ...يه متر يا دومتر ...دورتر نمي تونن...آخه اونا ديگه يادشون رفته که پرندن
اما يه جور ديگه از قناريا هستن که قفس آسمونشونه ...ميدونيد اونا ...دنياشونو اندازه ي
همون قفسشون طرح کردن ...براشون فرقي نمي کنه که تو آسون بپرن يا تو قفس
اگه در قفسو براشون باز بذاري هيچوقت بيرون نمي پرن آخه برا اون مهم نيس که
کجا پرواز مي کنن ....براي اونا پرنده بودن مهمه
پرنده باشيد
برنده باشيد